عبدالحسین خان شیروانی یا شیرازی، معروف به سپنتا 1348ش شاعر، نویسنده و روزنامه نگار در نیمهی دوم دهه 1300 ش به قصد تحقیق در هنر و فرهنگ ایران باستان به هند رفت. عبدالحسین سپنتا بعد از تجربیات متعددی که در زمینه چاپ و نشر کتاب داشت به دلیل آشنایی با فرهنگ و علوم ایرانی که از دیدگاه یکی از دوستانش از طریق زبان سینما، بیشتر از نوشته میتواند موفق باشد، تصمیم میگیرد وارد عالم سینما شود، وی همزمان در هندوستان اقامت داشت.
در کتاب تاریخ سینمای ایران نوشته جمال امید از زبان سپنتا نقل است که: اردشیر ایرانی از اصل فکر استقبال کرد ولی او در عین حال یک تاجر بود و میخواست بداند سرمایهای را که صرف میکند، بازگشت و سودی خواهد داشت؟ من برای اطمینان به یکی دو تن از دوستانم در تهران نامه نوشتم که اطلاعاتی در رابطه با تعداد سالنها و میزان بهای بلیط سینما برای من ارسال کنند، اطلاعات رسیده برای اردشیر ایرانی منطقی بود و در مرحله بعد او مرا به مطالعه یک سلسله کتاب درباره سناریونویسی، کارگردانی و بازیگری واداشت و من سناریو را با نظر فنی اردشیر ایرانی نوشتم و تهیه فیلم را در ماه آوریل سال 1933 فروردین 1312 آغاز کردم. پس از 7 ماه کار مداوم، سرانجام نخستین فیلم ناطق ایرانی موجودیت یافت. ایران دیروز و ایران امروز یا دختر لر که بعدها مردم از آن به عنوان جعفر و گلنار یاد کردند با این مشخصات به نمایش درآمد:
رژیستور: اردشیر ایرانی، حکایت و منظره: اردشیر ایرانی. ضبط صدا: بهرام ایرانی، برداشتن فیلم: ای ایرانی، رستم ایرانی، اشعار و مذاکرات: ع. سپنتا، آرتیستهای مهم: (روحانگیز: گلنار)، (ع. سپنتا: جعفر)، (هادی شیرازی: قلی خان)، (سهراب پوری: رمضان).35 میلیمتری، سیاه و سفید، صدابرداری سر صحنه به طریق اپتیک، سرعت فیلم 24 کادر در ثانیه، طول فیلم:چهارده هزار فوت، مدت نمایش: دو ساعت و ده دقیقه.
سپنتا اگر چه هیچگاه خود را کارگردان دختر لر معرفی نکرد، ولی در مصاحبههایی که بعدها انجام میدهد همواره خود را به عنوان سازندهای فیلم معرفی میکند. واقعیت این است که اگر چه اردشیر ایرانی تقریبا همهی عناوین را در عنوانبندی به خود نسبت میدهد، ولی به مراتب خیلی کمتر از آنچه بایست در کار فیلم موثر بود و در مقابل میتوان نتیجه گرفت که دختر لر اگر چه تحت عنوان ساختهی اردشیر ایرانی ارائه شد، اما در واقع دو کارگردان یعنی کارگردان فنی: اردشیر ایرانی و کارگردان هنری: سپنتا را داشته است.
زمان و نحوهی نمایش فیلم برای اردشیر ایرانی مشخص نیست، اما سرانجام به آن نتیجه میرسد که سپنتا را به نمایندگی خود انتخاب کند، سپنتا همراه با نامهای که صحت امضایش را کنسولگری ایران در بمبئی گواهی میدهد در اواخر شهریور با شریک اردشیر ایرانی در کمپانی امپریال راهی ایران میشود. او در مهر 1312 در حالی که نسخه از دختر لر را به همراه آورده، وارد بوشهر و سپس تهران میشود و در هجدم آبان 1312 قراردادی برای نمایش دختر لر منعقد میکند و از سیام آبان 1312 نمایش فیلم در دو سینمای مایاک و سپه آغاز میشود. برخلاف انتظار سینماداران که به نمایش فیلمهای فرنگی خو کرده بودند، دختر لر با استقبال گرم مردم کوچه و بازار روبرو شد و از لحاظ مدت نمایش و فروش حد نصابی به جا گذاشت که تا چند سال بعد شکسته نشد. اما این اقبال تنها از جانب تماشاگران نبود. تحلیلگران فیلم و سینما در روزنامههای وقت نیز دختر لر را ستودند.
دختر لر که براساس داستان عامیانهی جعفر و گلنار شکل گرفت. البته استقبال از دختر لر یک روی سکه است، روی دیگر این چنین خوشایند نیست که خود سپنتا میگوید: در تهیه این فیلم با نبودن و عدم سابقه فیلمبرداری فارسی زحمات زیادی متحمل شدم، ولی متاسفانه بنویسم که جراید هند و اروپا از زحمات من بیشتر قدردانی کردند تا هموطنانم در وطن خودم که آن فیلم را برای آن تهیه کردم. آشکار و پنهان کینهتوزی و کارشکنیهایی شد و همچنان علتی برای آن نمیتوانم پیدا کنم.
در مجموع، دختر لر نه فقط اولین فیلم ناطق فارسی است بلکه در ردیف پیشگامان سینمای ناطق نیز قرار دارد، زیرا تنها پنج سال پیش از ساخته شدن آن بود که نخستین فیلم تمام ناطق سینما چراغهای نیویورک به نمایش درآمد، از همین روز دختر لر میتواند منبع قابل توجهی برای پژوهش در زمینه چگونگی و پیدایش و تحول صدا در سینما نیز باشد.
مطالب نقل از کتاب تاریخ سینمای ایران جمال امید و تاریخ سینمای ایران مسعود مهرابی